خاطرات یکی از دوستان  ::::

یا دم میاد بچه که بودم نوشابه خوردم تو مهمونی از دماغم امد بیرون همه حالشون بد شد :)

منم دماغم میسوخت  مشتمو کوبیدم زمین .... خورد تو قاشق ، قاشق پرت شد تو صورت بابا بزرگم ...

بعدش دندون مصنوعیش افتاد تو سوپ ....

خب دیگه همه از پای سفره در رفتن ....